English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (7746 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cachectic U مبتلا بسوء هاضمه وضعف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cataleptic U مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
decibels U واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
decibel U واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
booked U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
digestive U هاضمه
enteron U لوله هاضمه
digestive gland U غده هاضمه
alimentary canals U جهاز هاضمه
alimentary canal U جهاز هاضمه
indigestion U سوء هاضمه
dyspepsia U سوء هاضمه
dyspeptic U دارای اختلال هاضمه
indigestion U سوء هاضمه رودل
eupeptic U دارای هاضمه خوب
eupepsia U هاضمه خوب وسالم
eupepsia U کلمه متضاد سوء هاضمه
cachexia U سوء هاضمه زردی صورت
midgut U قسمت میانی مجرای هاضمه
acoelous U بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
pips U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
stricken U مبتلا
given U مبتلا
glandered U مبتلا به مشمشه
unhinged U مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
amnesiac U مبتلا به فراموشی
amnesic U مبتلا به فراموشی
bronchitic U مبتلا به برنشیت
rheumaticky U مبتلا بهرماتیسم
tuberculate U مبتلا بمرض سل
meningitic U مبتلا به مننژیت
varicose U مبتلا به واریس
allergic U مبتلا به آلرژی
colicky U مبتلا بهقولنج
constipated U مبتلا بهیبوست
hemophilic U مبتلا به هموفیلی
lepers U مبتلا به جذام
giddy U مبتلا به دوار سر
mangy U مبتلا به گری
mangy U مبتلا به جرب
mangey U مبتلا به گری
leper U مبتلا به جذام
mangey U مبتلا به جرب
infect U مبتلا و دچارکردن
infecting U مبتلا و دچارکردن
infects U مبتلا و دچارکردن
gangrenous U مبتلا به قانقاریا
afflict U مبتلا کردن
afflicting U مبتلا کردن
afflicts U مبتلا کردن
plaguer U مبتلا به طاعون کننده
pleuritic U مبتلا به ذات الجنب
liverish U مبتلا به مرض جگر
septicaemic U مبتلا بگند خونی
stenosed U مبتلا به تنگی نفس
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
psychopath U مبتلا بامراض روانی
anorexic U مبتلا به بی اشتهایی عصبی
psychopaths U مبتلا بامراض روانی
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
leukotic U مبتلا به مرض لوسمی
bleeders U مبتلا به خون روش
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
gapy U مبتلا به دهن دره
rheumatic U ادم مبتلا بدردمفاصل
bleeder U مبتلا به خون روش
spastics U مبتلا به فلج تشنجی
greensick U مبتلا به یرقان سفید
greensick U مبتلا به یرقان ابیض
spastic U مبتلا به فلج تشنجی
blue baby U طفلی مبتلا به یرقان ازرق
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
diabetic U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
diabetics U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
hyperope U مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
carsick U مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
schizoid U مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
seasick U مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
airsick U مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
spastical U تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com